- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش دل دو نیم بود نقش پای نخجیرش
2 فتد چو حسن در اندیشهٔ عمارت عشق چه خانه ها که نگردد خراب تعمیرش
3 ز فیض عجز به بالای چشم جا یابد چو ابرو از خم بازوست آنکه شمشیرش
4 ز شوخیی که به او داده اند، حیرانم که چون به روی ورق آرمیده تصویرش
5 قد دو تا چو به آن زلف عنبرین بستم فزود حلقهٔ دیگر به طول زنجیرش
6 چه عقده ها که نیفکند در دلم جویا خیال پیچ و خم طرهٔ گرهگیرش