به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق از سعیدا غزل 425

1 به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق به نگاه از دل فولاد گذر دارد عشق

2 هر کجا پای نهد جای محبت خالی است منزل و خانه به هر کوه [و] کمر دارد عشق

3 گفت نرگس که به چشمم بنشین لاله شنید سر فرو کرد که نی جای به سر دارد عشق

4 می کشد می شکند می کشد و می سوزد گر جهان یک طرف افتد چه خطر دارد عشق

5 نی همین دست به تاراج غریبان دارد آسمان را چو زمین زیر و زبر دارد عشق

6 تا محبت نبود اهل محبت نشوی هر کجا هست دلی خوب خبر دارد عشق

7 گه به یک عیب دو صد فضل عطا می سازد نی همین سعی به پاداش هنر دارد عشق

8 عقل در کار جهان است سعیدا شب و روز لیک بیرون ز جهان کار دگر دارد عشق