1 به خدایی که زنده و باقیست که من امروز طالب مرگم
2 باورم دار این حدیث ازآنک صعب رنجور و نیک بیبرگم
1 چو کاری ز یارم همی برنیاید چو نوری به کارم همی درنیاید
2 چه باشد که من در غم او سرآیم چو بر من غم او همی سرنیاید
1 ای برادر عشق سودایی خوشست دوزخ اندر عاشقی جایی خوشست
2 در بیابان رهروان عشق را زاب چشم خویش دریایی خوشست
1 یار با من چون سر یاری نداشت ذرهای در دل وفاداری نداشت
2 عاشقان بسیار دیدم در جهان هیچکس کس را بدین خواری نداشت