- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا چند ز هجرت دلم ای یار بنالد بی روی تو شب تا به سحر زار بنالد
2 از حسرت لعل شکرین تو چو طوطی در بند قفس گشته گرفتار بنالد
3 هر شب به سر کوی تو از درد جدایی فریادکنان از غم دلدار بنالد
4 باور نتوان داشت از او لاف محبّت گر عاشق گل در چمن از خار بنالد
5 روزی که قدم رنجه کنی بر سر بیمار معذور همی دار چو بیمار بنالد
6 چندان ز غم عشق تو ای دوست بنالم کز سوز دل من در و دیوار بنالد
7 هر شب ز غم هجر تو تا صبح بنالم چون مرغ سحر در غم گلزار بنالد
8 چون کار جهان بی ستمی نیست همی ساز کان یار نخوانند که از یار بنالد