- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا چند کنم جانا از دست غمت فریاد زین بیش نمی آرم من طاقت این بیداد
2 من با غم هجرانت تا کی گذرانم روز شاید که کنی یک شب از وصل خودم دلشاد
3 دیدم قد رعنایت گشتم ز میان جان من بنده آن قامت هستی تو چو سرو آزاد
4 بخرام میان باغ تا قامت تو بیند افتد ز قدم در دم هم طوبی و هم شمشاد
5 درآتش هجرانت ای دوست خبر داری کاین خانه ی صبر من برکند غم از بنیاد
6 حال دل مسکینم آخر که تواند گفت ای نور دو چشم من در گوش تو غیر از باد
7 فریاد جهان سوزم افتاده به کوه و دشت تا سوز غم عشقت در هر دو جهان افتاد