1 تیرت به گاه زخم چوپوید به سوی خصم کلکت به وقت مهر چو جنبید در بنان
2 این داعی استپای امل را به کوی دل وان هادی است دست اجل را به سوی جان
3 آرش اگر بدیدی تیر و کمانت را نشناختی ز بیم تو قربان ز دوکدان
1 روی زرینم از اندیشه سیمین بر او چه کنم دیده اگر باز نبینم بر او
2 روی او تازه گل پر بر و رخسار مرا نکند تازه مگر تازه گل پر بر او
1 ننویسی جواب نامه من نامه من نیرزدت به جواب
2 ای عجب فضل تو روا دارد کز لب تشنه بار گیرد آب