دل خسته و جان فگار و مژگان خونریز از جامی رباعی 58

دل خسته و جان فگار و مژگان خونریز

1 دل خسته و جان فگار و مژگان خونریز رفتم به دیار آن مه مهرانگیز

2 من جای نکرده گرم گردون به ستیز زد بانگ که هان چند نشینی برخیز

عکس نوشته
کامنت
comment