1 ای سهی قد که عمر تو اکثر گشته مصرف به نحو و تصریف است
2 قد و زلف تو را اگر بنده کرده تعریف جای تشریف است
3 نبود این جنس نکته بر تو نهان که الف لام بهر تعریف است
1 ای ز کرم چاره گر کارها مرهم راحت نه آزارها
2 روشنی دیده بینندگان پردگی پرده نشینندگان
1 از حسن آن بصری نافذ بصر نکته ای آرند عجب مختصر
2 کز دل غفلت زده گر دم فشاند آن نفس پاک که حجاج راند
1 ای ز وجود تو نمود همه جود تو سرمایه بود همه
2 مبدع نوی و کهن ما تویی هست کن و نیست کن ما تویی