1 آنان که به دعوا شده سادات مثال سادات شدن به صورت امری است محال
2 امروز دروغشان از این معلوم است بر سر بستند سبز و می گویند آل
1 عشق پرشور است و ما پراضطراب یار بی رحم است و ما بی آب و تاب
2 دوش زلفش در خیال من گذشت تا سحر شب مار می دیدم به خواب
1 به طوف کوی تو آن شب که دل ز جان برخاست به یاد وصل تو از مرد و زن فغان برخاست
2 برای آن که کند بوسه آستان تو را زمین نشست به تمکین و آسمان برخاست
1 برتر از عرش است ای عشاق، سیران شما دور گردون هست تقلیدی ز دوران شما
2 تا قیامت باد با هم روبهرو ای مهوشان سینهٔ صافیدلان و تیغ عریان شما