کسانی که ما را ندانسته‌اند
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
- 6
- 7
- 8
- 9
- 10
1 کسانی که ما را ندانسته‌اند زبان‌ها به ما درکشانسته‌اند
2 دورویی حوالت به ما می‌کنند عداوت بدان جا رسانسته‌اند
3 ندانسته‌ای آنکه مردان حق تصرف در اکوان توانسته‌اند
4 ز هر دو جهان سوزناکان عشق دل و جان خود را رهانسته‌اند
5 چه گویی در ایشان که رخش جهاد به کون و مکان در جهانسته‌اند
6 نیارست مجنون به خویش آمدن مرا هم ز من واستانسته‌اند
7 عفاریت اگر آدمی صورتند حقیقت به مردم نمانسته‌اند
8 بگو بال منکر برون آورند خیالی که در سر نشانسته‌اند
9 نزاری به مقصد کسانی رسند که مقصود خود را ندانسته‌اند
10 منه بر عنان گروهی عنان که بیهوده مرکب دوانسته‌اند
ادامه توضیحات شاعر