- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنانکه میل وصل تو خود کام می کنند آخر ز بوسه صلح به پیغام می کنند
2 یک قطره خون از مژهٔ غم چکیده ایست آنرا که عاشقان تو دل نام می کنند
3 مستان به رنگ شیشهٔ ساعت ز رفتنت گرد کدورت از دل هم وام می کنند
4 یابند لذت شکر از سرکهٔ جبین آنانکه خو به تلخی دشنام می کنند
5 قفلی ز سعی بر در روزی نهاده اند آن غافلان که در طلب ابرام می کنند
6 اغیارگر شوند همه لب هلال وار دل خوش ز بوسهٔ لب آن بام می کنند
7 آزادگان که دست ز صهبا کشیده اند مستی ز تلخی غم ایام می کنند
8 جمعی که چون عقیق یمن پاک گوهراند خون می خورند و آرزوی نام می کنند
9 جویا نیافتند ز وسعتگه قفس ذوقی که عاشقان بخم دام می کنند