1 آنان که بشمع تو پروانه صفت سوزند شاید که بهر محفل آتشکده افروزند
2 رخسار تو خورشید است زاغیار چه میپوشی کاینان همه خفاشند ناچار نظر دوزند
3 عشاق تو میسوزند در آتش و میسازند این بلبل و پروانه در عشق نو آموزند
4 جز کشته عاشق را برق تو نخواهد سوخت صد خرمن اگر در دشت زهاد براندوزند
5 آیا چه طمع دارند از وصل تو در فردا آنان که همه منکر در عشق تو امروزند
دیدگاهها **