- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کسان مشغول کار خویش و من مشغول یار خود که خواهد آمدن تا زین میان آخر به کار خود
2 نخواهم پرتو از مهر و فروغ از مه که در عشقت خوشم با روزهای تیره و شبهای تار خود
3 باین شادم که نتوانم کنم گردآوری خود را بکویت گر پریشان ساختم مشت غبار خود
4 ز بیقدری ندارم عزتی ناخوانده مهمانم ببزم او مکرر آزمودم اعتبار خود
5 تو را با غیر دیدم کرد غیرت بیخودم ورنه به زخم کاریی میساختم زین تیغ کار خود
6 خوشم گر خاک جولانگاه او گشتم بامیدی که گردم گرد و افتم در قفای شهسوار خود
7 ز تیغش آن شهید بیکسم مشتاق در کویش که غیر از شمع دلسوزی ندیدم بر مزار خود