صد خارم از فراق تو در پای دل شکست از جامی غزل 99

صد خارم از فراق تو در پای دل شکست

1 صد خارم از فراق تو در پای دل شکست وز گلشن وصال تو نامد گلی به دست

2 پرواز گاه مرغ دلم شاخ سدره بود از شوق دانه تو درین دامگه نشست

3 هر کس که هست جرعه کش جام لعل توست گر شیخ پارساست و گر رند می پرست

4 ز اوراق فضل و دفتر دانش دلم گرفت خواهم نهاد رهن می ناب هر چه هست

5 وارست می پرست به یک جرعه می ز خود بیچاره خودپرست که هرگز ز خود نرست

6 ما ز آستان میکده گشتیم سربلند یا رب ز موج فتنه مبادش اساس پست

7 جامی به پای خم چو سبو سر بنه که چرخ خواهد به سنگ حادثه این کاسه را شکست

عکس نوشته
کامنت
comment