این بهار طرب نهال سرور از ابوالفرج رونی قصیده 36

1 این بهار طرب نهال سرور که به فرمان شاه شد معمور

2 روضه عشر تست و بیضه لهو موقف رامش است و موضع سور

3 آب او آب زمزم و کوثر خاک او خاک عنبر و کافور

4 شکل او نابسوده دست صبا شبه او ناسپرده پای دبور

5 صفت او به گوش دل نزدیک صورت او ز چشم حادثه دور

6 شده بر مدح مادحش مولع گشته در عشق عاشقش معذور

7 گوئی از مایه مزاج فلک قبه رست از زمین پر نور

8 بلقا با بهشت سوده عنان به بقا یافت از ازل منشور

9 کامران باد و کامکار در او خسرو عصر در سنین و شهور

10 پشت محمودیان ملک مسعود روی بازار دولت منصور

11 آنکه جوید رضای او قیصر وانکه دارد هوای او فغفور

12 آنکه در قمع کفر و نصرت حق ننگرد همتش به حور و قصور

13 وانکه از عدل او رحیق شود آب مسموم در دم زنبور

14 وانکه در ملک او جدا ماند چنگ شاهین ز دامن عصفور

15 تا ز لهو و نشاط بهره دهند ناله چنگ و نغمه طنبور

16 شاه را در چنین بنا خواهم شده خرم ز شیره انگور

17 راوی بنده خوانده در مجلس مدحت فتح مرو و نیشابور