-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مطرب این مجلس امشب راه دلها میزند چنگ بر طنبور و ناخن بر دل ما میزند
2 این که در دیر مغان منصور جا دارد بس است از چه دیگر پیش مستان حرف بیجا میزند
3 کوهکن در عاشقی زد تیشهٔ خود را به سر من دل دیوانهای دارم که بر پا میزند
4 در نظر کی آیدش یک قطرهٔ آب گهر؟ چون شناور آنکه پشت پا به دریا میزند
5 در رکاب آن سوار مست میخواهد دود سرو، دامن ورنه از بهر چه بالا میزند
6 از غبار دیدهٔ یعقوب، هر ساعت سلیم مشت خاکی رشک بر چشم زلیخا میزند