1 این کینه وران باز به نیرنگ دگر دارند سر فتنه به آهنگ دگر
2 فریاد که این شعبده بازان هر روز خواهند به نام آشتی جنگ دگر
1 از ابر سیاه لعل و گهر میریزد وز دیدهٔ من خون جگر میریزد
2 بیروی تو از هر مژهام در گلشن دامندامن لاله تر میریزد
1 چو از دل عشق رفت آزار آید چو گل رفت از گلستان خار آید
2 نمی بینی که چون پنهان شود مهر شب تاریک اندوه بار آید
1 آن منظر فیض صبحگاهی بنگر انوار تجلی الهی بنگر
2 در وادی نقره فام گردون هر شب آن قافله لایتنهای بنگر