-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 این شهد نمیرسد بکامی این صید نمی فتد بدامی
2 سد جو برهش ز دیده بستم این سرو نمیکند خرامی
3 دستم رسد ار بچین زلفش سد صبح بر آورم ز شامی
4 ما را که بهیچ میفروشند ای خواجه نمیخری غلامی
5 باز آن رخ آتشین بر افروز یک شعله چه میکند بخامی
6 دارم ز تو چشم یک نگه باز من مست نمیشوم ز جامی
7 بی عشق چه خاصیت دهد عقل بی تیغ چه آید از نیامی
8 بی عزم چه سود آورد حزم بی شیر چه خیزد از کنامی
9 از خویش برون شو اول آنگاه بگذار براه دوست گامی
10 رسوای غمت نشاط و غم نیست این ننگ نمیدهد بنامی