این غزل فرمودهٔ از فروغی بسطامی دیوان اشعار 4

فروغی بسطامی

آثار فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

این غزل فرمودهٔ شاه است بشنو

1 این غزل فرمودهٔ شاه است بشنو تا به مهر آید دل پرخشم و کینت

2 «تابم از دل برد زلف عنبرینت صبرم از کف برد لعل شکرینت

3 تنگ شکر از چه ریزد از دهانت نقرهٔ خام از چه خیزد از سرینت

4 عارف شهر ار ببیند روی ماهت بعد از اینش سجده باید بر جبینت

5 گر قرین در آسمان جویند مه را می‌توان هم بر زمین جستن قرینت

6 شکر می‌گوید خدای آسمان را هر که می‌بیند خرامان بر زمینت

7 تا بسوزانند صورت‌های خود را کاش می‌دیدند نقاشان چینت

8 گر بریزد خون من بر آستانت بر نخواهم داشت دست از آستینت

9 هر دو عالم را به یک نظاره کشتی آفرین بر نرگس سحر آفرینت»

عکس نوشته
کامنت
comment