- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 این غزل فرمودهٔ شاه است بشنو تا به مهر آید دل پرخشم و کینت
2 «تابم از دل برد زلف عنبرینت صبرم از کف برد لعل شکرینت
3 تنگ شکر از چه ریزد از دهانت نقرهٔ خام از چه خیزد از سرینت
4 عارف شهر ار ببیند روی ماهت بعد از اینش سجده باید بر جبینت
5 گر قرین در آسمان جویند مه را میتوان هم بر زمین جستن قرینت
6 شکر میگوید خدای آسمان را هر که میبیند خرامان بر زمینت
7 تا بسوزانند صورتهای خود را کاش میدیدند نقاشان چینت
8 گر بریزد خون من بر آستانت بر نخواهم داشت دست از آستینت
9 هر دو عالم را به یک نظاره کشتی آفرین بر نرگس سحر آفرینت»