این دهر باشگونه چو بستیزد
1
این دهر باشگونه چو بستیزد
شیر ژیان بهدام درآویزد
2
مرد دژ آگه آن بود و دانا
کز مکر او به وقت بپرهیزد
3
با آنک ازو جدا شود او فردا
امروز خود به طبع نیامیزد
4
زین زال دور باش که او دایم
چون گربه شوی جوید و برخیزد
5
از بهر چه دوی سپس جفتی
کو روز و شب همی ز تو بگریزد؟