- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تیری، ای دوست، برکش از ترکش پس به آبروی چون کمان درکش
2 هان! دلم گر نشانه میخواهی زدن از توست و از من آهی خوش
3 کی ز تیرت الم رسد؟ که مرا دیده در حیرت است و دل در غش
4 یابم از دیدن تو آب حیات ور بسوزانیم تو در آتش
5 خواه نوش است و خواه زهرآلود شربت از دست دوست خوش درکش
6 ور دهد غیر شربت نوشت نیش دان و به خاک ریز و مچش
7 به عراقی مگو: بیا بر من خویشتن را بگوی، ای دلکش