تن دیده اند از من و جانم از حزین لاهیجی غزل 484

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

تن دیده اند از من و جانم ندیده اند

1 تن دیده اند از من و جانم ندیده اند نامم شنیده اند و نشانم ندیده اند

2 آنها که آورند سبک در نظر مرا بیچارگان، به کوی مغانم ندیده اند

3 قومی که سرکشند ز نخوت بر آسمان بر آستان میکده شانم ندیده اند

4 ز آوارگان دهر شمارندم ابلهان در لامکان قدس مکانم ندیده اند

5 جمعی که شک به شان سلیمانیم کنند زیر نگین، زمین و زمانم ندیده اند

6 لب تشنگان بادیهٔ شوق سلسبیل آب حیات شعر روانم ندیده اند

7 تنها زنند لاف به میدان گفتگو آنان که ذوالفقار زبانم ندیده اند

8 گر مانده اند در صف دعوی، گران رکاب چالاکیی ز دست و عنانم ندیده اند

9 پوشیده است دیدهٔ نادیدگان حزین عنقای مغربم که نشانم ندیده اند

عکس نوشته
کامنت
comment