سرشته اند ز فیض هوای صبح از جویای تبریزی غزل 745

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش

1 سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش زموج پرتو ما هست تار پیرهنش

2 تپد شهید نگاه تو در لحد تا حشر کنی ز پردهٔ چشم غزال گر کفنش

3 توان ز حسن کلامش شنید بوی بهار به رنگ غنچهٔ خوشبو بود لب از سخنش

4 ز بزم وصل توام برد بیخودی دل تنگ چو غنچه ای که برد گلفروش از چمنش

5 وظیفه خوان صفات لبت بود جویا سزد چو غنچه پر از زرکنی اگر دهنش

عکس نوشته
کامنت
comment