در کوی می فروشان، گردم از سلیم تهرانی غزل 925

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی

1 در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی در دست جام خالی، چون کاسه ی گدایی

2 در صبح از سفیدی چون شیر می نماید مستان ز دختر رز، سازند مومیایی

3 در کوی بی وفایان دانی سرشک من چیست چون پیش اهل کوفه، تسبیح کربلایی

4 کو آن که در اشارت با من ترا هر انگشت پیچیده نامه ای بود از کاغذ حنایی

5 چشم و دل و زبانی داری، که کس مبیناد! ای همچو گل سراپا سامان بی وفایی

6 آن گل سلیم آخر نامهربان برآمد خوش آن که بود با او آغاز آشنایی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر