- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به خر گفتند: کیمخت از چه بستی؟ بگفت: از زخم سیخ و چوب دستی
2 چو من در خاک خاموشی نشستم زدندم چوب، تا کیمخت بستم
3 نشان دانش اندر قیل و قالست هران کس را که نطقی نیست لالست
4 به قدر راستی گیرد سخن سنگ سخن کز راستی بگذشت، شد لنگ
5 سخن گر بد بود بنیاد جنگست چو نیک آید نشان هوش و هنگست
6 سخن نوباوهٔ بستان روحست سخن مفتاح ابواب فتوحست
7 سخن کشاف اسرار نهانیست مکن منع این سخن را، کاسما نیست
8 سخن کز روی دانش باشد و هوش کنند او را چو مروارید در گوش