- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پای بستند و ره سعی نشانم دادند دست و بازو بشکستند و کمانم دادند
2 جان سختم حذر از دوزخ جاوید نداشت خانه در کوچهٔ آسوده دلانم دادند
3 العطش زاست درین وادی تفسیده دلم جگری گرمتر از ریگ روانم دادند
4 بر رخ خرقه کشان هم در رحمت باز است بار در انجمن باده کشانم دادند
5 شمعها برده ام از صدق به خاک شهدا تا دل و دیدهٔ خونابه چکانم دادند
6 اجر صبری که به حرمان گلستان کردم چمن آرایی آن سرو روانم دادند
7 همّت از ابر نمی گشت طلبکار حزین رگ ابر قلم ژاله فشانم دادند