- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا گویند باران کیست بار تو چرا گویم ز مهروبان کدامست اختیار نو چرا گویم
2 نشسته بر سر راه طلبکاری چو مشتاقان برای کیست چندین انتظار تو چرا گویم
3 نماند از خوردن غمهای تو نام و نشانی هم نگونی چیست نام غمگسار نو چرا گویم
4 رقیب ار گویدم کای بیخبر از کار و بار خود به من باری بگو تا چیست کار تو چرا گویم
5 گرم باشد مجال نطق پیش تو به روز و شب سخن جز از سر زلف و عذار تو چرا گویم
6 و اگر باز از قرار دوستی آن زلف بر گردد چرا و چون به زلف بی قرار تو چرا گویم
7 اگر خون کمال آن غمزه ریزد از سر مستی من این رنجش به چشم پر خمار تو چرا گویم