1 گویند صبر کن که ترا صبر بر دهد آری دهد ولیک بعمر دگر دهد
2 من عمر خویش را بصبوری گذاشتم عمری دگر بباید تا صبر بر دهد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 کاشکی اندر جهان شب نیستی تا مرا هجران آن لب نیستی
2 زخم عقرب نیستی بر جان من گر ورا زلف معقرب نیستی
1 ملک بی ملک دار باشد، نی ور بود پایدار باشد، نی
2 بی شهنشه بنای ملک جهان محکم و استوار باشد، نی
1 من جاه دوست دارم کآزاده زاده ام آزادگان بجان نفروشند جاه را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به