- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گویند عقابی به در شهری برخاست وز بهر طمع پر به پرواز بیاراست
2 ناگه ز یکی گوشه ازین سخت کمانی تیری ز قضای بد بگشاد برو راست
3 در بال عقاب آمد آن تیر جگردوز وز ابر مرو را به سوی خاک فرو خواست
4 زی تیر نگه کرد پر خویش برو دید گفتا «ز که نالیم؟ که از ماست که بر ماست»