- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
طبیبی را دیدند که هرگاه به گورستان رسیدی ردا در سر کشیدی از سبب آنش سؤال کردند گفت: از مردگان این گورستان شرم می دارم، بر هر که می گذرم ضربت من خورده است و در هر که می نگرم از شربت من مرده است! ,
2 ای رای تو در علاج بیمار علیل برآمدن مرگ قدوم تو دلیل
3 در کشور مات منت جان ستدن برداشته ای ز گردن عزرائیل
4 ای صنعت طب شکسته بازار از تو هرچند بود به رنج بیمار از تو
5 المنة لله که عجب خوشنودند غسال و کفن فروش و حفار از تو
یکی از حکما گفته است: طبیب ناقص وباست مر عامه را. ,
7 ای که هستی ز طب ناقص خویش عامه خلق را به جای وبا
8 چه عجب گر کنند نفرینت هست نفرین تو دعای وبا