محمد بن منور

محمد بن منور

محمد بن منور
محمد بن منور

آورده‌اند از محمد بن منور اسرار التوحید 19

اسرار التوحید 19 ام از 444 باب دوم - در وسط حالت شیخ - فصل اول - حکایات کرامات شیخ

آورده‌اند که چون استاد امام را آن انکار برخاست از میان، از شیخ درخواست کرد کی هر هفته یک بار می‌باید کی درخانقاه...

آورده‌اند که چون استاد امام را آن انکار برخاست از میان، از شیخ درخواست کرد کی هر هفته یک بار می‌باید کی درخانقاه من مجلس گویی. شیخ اجابت کرد و درهفته یک روز آنجا مجلس گفتی. یک روز نوبت مجلس بود، و کرسی نهاده بودند، و مردم می‌آمدند و می‌نشستند، شیخ عبداللّه باکودرآمد بپرسیدن استاد امام، چون یکدیگر را پرسیدند شیخ عبداللّه باکو گفت این چیست؟ استادامام گفت از آن شیخ بوسعیدست، مجلس خواهد گفت، بنشین تا بشنوی. عبداللّه گفت من او را منکرم یعنی معتقد نیستم استاد امام گفت. گوش دار کی این مرد مشرفست بر خواطرها، تا هیچ حرکت نکنی و هیچ چیز نیندیشی، کی او حالی بازنماید. پس شیخ بوسعید درآمد و بر کرسی رفت و مقریان برخواندند و شیخ دعا بگفت و در سخن آمد. شیخ عبداللّه باکو آهسته گفت باخود: بس باد کی دربادست! او هنوز سخن تمام نکرده بود، شیخ روی سوی او کرد و گفت: در باد معدن بادست. این کلمه بگفت و با سر سخن شد. استاد امام شیخ عبداللّه را گفت چه کردی؟ گفت چنین گفتم. استاد گفت ترا نگفتم کی هیچ مگوی کی این مرد مشرفست بر هرچ کنی و اندیشی. چون شیخ در سخن گرم شد و شیخ عبداللّه آن حالت او مشاهده کرد، با خود اندیشه کرد که چندین موقف بتجرید بیستادم و چندین مشایخ رادیدم و نود و اند سالست که تا درخدمت مشایخ‌ام سبب چیست کی این همه برین مرد اظهار می‌شود و بر ما نمی‌شود؟ شیخ در حال روی بوی کرد و گفت ای خواجه: ,

2 تو چنانی که ترا بخت چنانست و چنان من چنین‌ام که مرا بخت چنین است و چنین

وصلی اللّه علی محمد و آله اجمعین و دست بر وی فرود آورد و از کرسی فرود آمد و پیش استاد امام و عبداللّه باکوشد. چون بنشستند شیخ باستاد گفت کی با این خواجه بگو کی دل خوش کن. شیخ عبداللّه گفت آنوقت دل خوش کنم کی تو هر پنجشنبه بخانقاه من می‌بیایی. شیخ گفت بسیار بزرگان و مشایخ را چشم بر تو افتادست، ما بدان نظرها می‌آییم نه بتو. چون شیخ این سخن بگفت گریستن و خروش از جمع برآمد و شیخ عبداللّه آن انکار از دل بیرون کرد و جملۀ جمع صافی شدند.. ,

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آورده‌اند که چون استاد امام را آن انکار برخاست از میان، از شیخ درخواست کرد کی هر هفته یک بار می‌باید کی درخانقاه...

شاعر شعر آورده‌اند که چون استاد امام را آن انکار برخاست از میان، از شیخ درخواست کرد کی هر هفته یک بار می‌باید کی درخانقاه... چه کسی است ؟

شاعر شعر آورده‌اند که چون استاد امام را آن انکار برخاست از میان، از شیخ درخواست کرد کی هر هفته یک بار می‌باید کی درخانقاه... محمد بن منور می باشد.

شعر آورده‌اند که چون استاد امام را آن انکار برخاست از میان، از شیخ درخواست کرد کی هر هفته یک بار می‌باید کی درخانقاه... در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر آورده‌اند که چون استاد امام را آن انکار برخاست از میان، از شیخ درخواست کرد کی هر هفته یک بار می‌باید کی درخانقاه... چیست ؟

قالب شعر آورده‌اند که چون استاد امام را آن انکار برخاست از میان، از شیخ درخواست کرد کی هر هفته یک بار می‌باید کی درخانقاه... اسرار التوحید است

مضمون اصلی شعر آورده‌اند که چون استاد امام را آن انکار برخاست از میان، از شیخ درخواست کرد کی هر هفته یک بار می‌باید کی درخانقاه... چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر