🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
نصرالله منشی

نصرالله منشی

نصرالله منشی
نصرالله منشی

آورده‌اند که از نصرالله منشی کلیله و دمنه 6

کلیله و دمنه 6 ام از 250 باب القرد و السلحفاة

آورده‌اند که شیری را گر بر آمد و قوت او چنان ساقط شد که از حرکت فروماند و شکار متعذر شد. روباهی بود د رخدمت او...

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9

آورده‌اند که شیری را گر بر آمد و قوت او چنان ساقط شد که از حرکت فروماند و شکار متعذر شد. روباهی بود د رخدمت او و قراضه طعمه او چیدی. روزی او را گفت: ملک این علت را علاج نخواهد فرمود؟ شیر گفت: مرا نیز خار خار این می‌دار د، وا گر دارو میسر شود تاخیری نرود. و چنین می‌گویند که جز بگوش و دل خر علاج نپذیرد، و طلب آن میسر نیست. گفت: اگر ملک مثال دهد توقفی نرود و بیمن اقبال او این قدر فرونماند، و چون اشتر صالح خری از سنگ بیرون آورده شود. و موی ملک بریخته است و فر و جمال و شکوه و بهای او اندک مایه نقصان گرفته و بدان سبب از بیشه بیرون نمی توان رفت که حشمت ملک و مهابت پادشاهی را زیان دارد. و در این نزدیکی چشمه ای است و گازری هر روز بجامه شستن آنجا آید، و خری که رخت کش اوست همه روز در آن مرغزار و بیارم، و ملک نذر کند که دل و گوش او بخورد و باقی صدقه کند. شیر شرط نذر بجای آورد. ,

روباه نزدیک خر رفت و با او مفاوضت گشاده گردانید. آنکه گفت: موجب چیست که ترا لاغر و نزار و رنجور می‌بینم؟ این گازر برتواتر مرا کار می‌فرماید، و در تیمار داشت اغباب نماید، و البته غم علف نخورد، و اندک و بسیار آسایش صواب نبیند. روباه گفت: مخلص و مهرب نزدیک و مهیا، بچه ضرورت این محنت اختیار کرده ای؟گفت:من شهرتی دارم و هرکجا روم از این رنج خلاص نیابم؛ و نیز تنها بدین بلا مخصوص نیستم، که امثال من همه در این عنااند. روباه گفت: اگر فرمان بری ترا بمرغزاری برم که زمین او چون کلبه گوهر فروش بالوان جواهر مزین است و هوای او چون طبل عطار بنسیم مشک و عنبر معطر. ,

3 نه امتحان پسوده چنو موضعی بدست نه آرزو سپرده چنو بقعتی بپای

و پیش ازین خری را دلالت کرده ام و امروز در عرصه فراغ و نهمت می‌خرامد و در ریاض امن و مسرت می‌گرازد. چون خر این فصل بشنود خام طمعی او را برانگیخت تا نان روباه پخته شد و از آتش گرسنگی فرج یافت. گفت: از اشارت تو گذر نیست، چه می‌دانم که برای دوستی و شفقت این دل نمودگی و مکرمت می‌کنی. ,

روباه پیش ایستاد و او را بنزدیک شیر آورد. شیر قصد وی کرد و زخمی انداخت، موثر نیامد و خر بگریخت،روباه از ضعف شیر لختی تعجب نمود، آنگاه گفت:بی از آنکه دران فایده ای و بدان حاجتی باشد تعذیب حیوان از سداد رای و ثبات عزم دور افتد، و اگر ضبط ممکن نگشت کدام بدبختی ازین فراتر که مخدوم من خری لاغر را نتوانست شکست؟ این سخن بر شیر گران آمد، اندیشید که: اگر گویم اهمال ورزیدم برکت رای و تردد و تحیر منسوب گردم، و اگر بقصور قوت اعتراف نمایم سمت عجز التزام باید نمود. آخر فرمود که: هرچه پادشاهان کنند رعایا را بران وقوف و استکشاف شرط نیست و خاطر هرکس بدان نرسد که رای ایشان بیند. ازین سوال درگذر، و حیلتی ساز که خر باز آید و خلوص اعتقاد و فرط تو بدان روشن تر شود و از امثال خویش بمزید عنایت و تربیت ممیز گردی. ,

روباه رفت، خر عتابی کرد که: مرا کجا برده بودی؟ روباه گفت: سود ندارد. هنوز مدت رنج و ابتلای تو سپری نشده است و با تقدیر آسمانی مقاومت و پیش دستی ممکن نگردد. والا جای آن بود که دل از خود نمی بایستی برد و برفور بازگشت، که اگر شیر بتو دست دراز کرد از صدق شهوت و فرط شبق بود، و آرزوی صحبت و مواصلت بتو او را بران تعجیل داشت. اگر توقفی رفتی انواع تلطف و تملق مشاهده افتادی، و من در آن هدایت و دلالت سرخ روی گشتمی. بر این مزاج دمدمه ای می‌داد تا خر را بفریفت و بازآورد که خر هرگز شیر ندیده بود، پنداشت که او هم خراست. ,

شیر او را تالفی و استیناسی گرفت پس ناگاه بروجست و فروشکست. آنگه روباه را گفت: من غسلی بکنم پس گوش ودل او بخورم، که علاج این علت بر این نسق و ترتیب فرموده‌اند. چون او غایب شد روباه گوش و دل هر دو بخورد. شیر چون بازآمد گفت: گوش و دل کو؟ جواب داد که: بقا باد ملک را اگر او گوش و دل داشتی، که یکی مرکز عقل و دیگر محل سمع است، پس از آنکه صولت ملک دیده بود دروغ من نشنودی و بخدیعت فریفته نشدی و بپای خود بسر گور نیامدی. ,

و این مثل بدان آوردم تا بدانی که من بی گوش و دل نیستم، و تو از دقایق مکر و خدیعت هیچ باقی نگذاشتی و من به رای وخرد خویش دریافتم و بسیار کوشیدم تا راه تاریک شده روشن شد و کار دشوار گشته آسان گشت هنوز توقع مراجعت می‌باشد؟ محال اندیشی شرط نیست. ,

9 گر ماه شوی بآسمان کم نگرم وربخت شوی رخت بکویت نبرم

نصرالله منشی از شاعران بزرگ قرن 6 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر آورده‌اند که شیری را گر بر آمد و قوت او چنان ساقط شد که از حرکت فروماند و شکار متعذر شد. روباهی بود د رخدمت او... کلیله و دمنه 6 ام از 250 باب القرد و السلحفاة در کلیله و دمنه نصرالله منشی می باشد
حکایت شعر قالب : کلیله و دمنه سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر آورده‌اند که شیری را گر بر آمد و قوت او چنان ساقط شد که از حرکت فروماند و شکار متعذر شد. روباهی بود د رخدمت او...

شاعر شعر آورده‌اند که شیری را گر بر آمد و قوت او چنان ساقط شد که از حرکت فروماند و شکار متعذر شد. روباهی بود د رخدمت او... چه کسی است ؟

شاعر شعر آورده‌اند که شیری را گر بر آمد و قوت او چنان ساقط شد که از حرکت فروماند و شکار متعذر شد. روباهی بود د رخدمت او... نصرالله منشی می باشد.

شعر آورده‌اند که شیری را گر بر آمد و قوت او چنان ساقط شد که از حرکت فروماند و شکار متعذر شد. روباهی بود د رخدمت او... در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر آورده‌اند که شیری را گر بر آمد و قوت او چنان ساقط شد که از حرکت فروماند و شکار متعذر شد. روباهی بود د رخدمت او... چیست ؟

قالب شعر آورده‌اند که شیری را گر بر آمد و قوت او چنان ساقط شد که از حرکت فروماند و شکار متعذر شد. روباهی بود د رخدمت او... کلیله و دمنه است

سبک شعر آورده‌اند که شیری را گر بر آمد و قوت او چنان ساقط شد که از حرکت فروماند و شکار متعذر شد. روباهی بود د رخدمت او... چیست ؟

سبک شعر آورده‌اند که شیری را گر بر آمد و قوت او چنان ساقط شد که از حرکت فروماند و شکار متعذر شد. روباهی بود د رخدمت او... سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر آورده‌اند که شیری را گر بر آمد و قوت او چنان ساقط شد که از حرکت فروماند و شکار متعذر شد. روباهی بود د رخدمت او... چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
نصرالله منشی

آورده‌اند که از نصرالله منشی کلیله و دمنه 6

کلیله و دمنه 6 ام از 250 باب القرد و السلحفاة
بنر