به کوی یار می‌باید از عمادالدین نسیمی غزل 209

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

به کوی یار می‌باید به چشم خون‌فشان رفتن

1 به کوی یار می‌باید به چشم خون‌فشان رفتن که دست خشک نتوان جانب آن آستان رفتن

2 نشان عشق اگر داری به راه عاشقی می‌رو که این ره بس خطرناک است نتوان بی‌نشان رفتن

3 دلا رفتی ز شام زلف سوی ماه رخسارش همین باشد ره یک‌ماهه را شب در میان رفتن

4 به کویش می‌روم چون سبز شد خط گرد رخسارش برآمد سبزه‌ها، خواهم به گشت بوستان رفتن

5 (قدم در نه به صدق دل اگر در عشق یک‌رنگی که راه کعبه را مؤمن به صدق دل توان رفتن)

6 چو شد آهم به کوی او دگر بیرون نمی‌آید تو را ای اشک می‌باید به کوی او روان رفتن

7 نسیمی بهر دیدارش رود جنت، عجب نبود بهشتی صورتی گر هست دوزخ می‌توان رفتن

عکس نوشته
کامنت
comment