-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شها توقعم از خدمتی چنین کردن نه جبه بود و نه دستار و طیلسان وردا
2 نه جاه و منصب و نه احتشام بود و قبول نه مال و نعمت و ثروت نه حرمت دنیا
3 نه نیز شیر و می و انگبین نه میوه و باغ نه خلد و حور و قصور و نه سایهٔ طوبی
4 بلی دو چیز تمنای داعیت بودست که باز حاصل هر دو همی شود بهٔکی
5 یکی تمتع شاه جهان که دایم باد دوم بیان مقامات و کشف دین هدی
6 که تا بدین دو وسیلت رسم به «مقعد صدق» که هست مقصد و مقصود حضرت مولی
7 اگر زکوة دهد شه به عامل اعمال ازین خزانه، شوم سرخ روی در عقبی
8 غرامتی نکشم ز آنچه در قلم آمد خجالتی نبرم ز آنچه کرده ام انها
9 «ادیب صابر» ازین باب ای شه عالم چه سخت خوب یکی بیت می کند انشا
10 «به صد قصیده ترا خوانده ام کریم و رحیم چنان مکن که خجل گردم اندرین دعوی»
11 شها هزار مجلد کتاب باد چنین برای حضرت تو ساخته ازین معنی.