🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ناصرخسرو قبادیانی

ناصرخسرو قبادیانی

ناصرخسرو قبادیانی
ناصرخسرو قبادیانی

درد گنه را نیافتند از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 190

قصیده 190 ام از 635 قصاید

درد گنه را نیافتند حکیمان

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31

1 درد گنه را نیافتند حکیمان جز که پشیمانی، ای برادر، درمان

2 چیست پشیمانی؟ آنکه باز نگردد مرد به کاری کزان شده‌است پشیمان

3 نیست پشیمان دلت اگر تو بر انی تات چه گوید فلان فقیه و بهمان

4 قول فلان و فلان تو را نکند سود گرت بشخشد قدم ز پایهٔ ایمان

5 ملت اسلام ضیعتی است مبارک کشت و درختش ز مؤمن است و مسلمان

6 برزگری کن در این زمین و مترس ایچ از شغب و گفت‌گوی و غلغل خصمان

7 گرش بورزی به جای هیزم و گندم عود قماری بری و لؤلؤ عمان

8 ور متغافل بوی ز کار ببرند بیخ درختان و ساق کشتت کرمان

9 چشم خرد باز کن ببین به شگفتی خصم فراوان در این ضیاع خرامان

10 برزگران را نگر چگونه ز مستی بهرهٔ هارون همی دهند به هامان

11 هوش از امت به دام و زرق ببردند زرق‌فروشان صعب و ساخته دامان

12 دام هم از ما بساختند چو دیدند سوی خوشی‌های جسم میل و هوامان

13 رخصت سیکی پخته بود یکی دام دیگر دامی حدیث عشرت غلمان

14 خلقی ازین شد به سوی مذهب مالک فوجی ازان شد به سوی مذهب نعمان

15 روی غلامان خوب و سیکی روشن قبلهٔ امت شدند و دام امامان

16 دین به هزیمت شد از دوادو دیوان نام نیابد کس از شریعت هزمان

17 نام علی بر زبان یارد راندن جز که حکیمان به عهدها و به پیمان؟

18 کس نبرد نام وارثان پیمبر خلق نگوید که بود بوذر و سلمان

19 تا کی گوئی به مکر و حیلت دیوان ملک سلیمان چگونه شد ز سلیمان؟

20 ملک سلیمان به چشم خویش همی بین در کف دیوان و زان شگفت همی مان

21 نرم کن آواز و گوش هوش به من دار تات بگویم چه گفت سام نریمان

22 گفت که دیوند جمله عامه اگر دیو بدکنشانند و با سفاهت و شومان

23 دیو نهد بر سرش کلاه سفاهت هر که به فرمانش سر کشید ز فرمان

24 هوش بجای آور و به دست سفیهان خیره لگامت مده چو سست لگامان

25 گرچه بخرد کسی پیشیز به دینار هر دو یکی نیستند سوی حکیمان

26 از سپس این و آن شدند گروهی بی‌خردان جهان و ناکس و خامان

27 ملک و امامت سوی کسی است که او راست ملک سلیمان و علم و حکمت لقمان

28 آنکه ملوک زمین به درگه او بر حاجب و فرمان برند و سایل و مهمان

29 چرخ گرفته به ملک او شرف و جاه دهر بدو باز یافته سر و سامان

30 گشته بدو زنده نام احمد و حیدر بار خدای جهان تمام تمامان

31 دانا داند که کیست گرچه نگفتم نایب یزدان و آفتاب کریمان

ناصرخسرو قبادیانی از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر درد گنه را نیافتند حکیمان قصیده 190 ام از 635 قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر درد گنه را نیافتند حکیمان

شاعر شعر درد گنه را نیافتند حکیمان چه کسی است ؟

شاعر شعر درد گنه را نیافتند حکیمان ناصرخسرو قبادیانی می باشد.

شعر درد گنه را نیافتند حکیمان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر درد گنه را نیافتند حکیمان چیست ؟

قالب شعر درد گنه را نیافتند حکیمان قصیده است

سبک شعر درد گنه را نیافتند حکیمان چیست ؟

سبک شعر درد گنه را نیافتند حکیمان سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر درد گنه را نیافتند حکیمان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ناصرخسرو قبادیانی

درد گنه را نیافتند از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 190

قصیده 190 ام از 635 قصاید
بنر