1 تا خلق به خیر نام خیرم بردند از کعبه کشان کشان به دیرم بردند
2 دادند پیاله ای و بی خود با خود در عالم بی خودی به سیرم بردند
1 خط یاقوت لعلش تا نمود آن مصحف رو را نگاهش می کند تفسیر، بسم الله ابرو را
2 به پا می پیچدش سنبل پی بوسیدن پایش به هر وادی که آن بدخو پریشان می کند مو را
1 در پی آن زلف ای دل چون تو بس افتاده است این عنان بگسسته کی در دست کس افتاده است؟
2 کی تمنا می برآید از دهان تنگ او؟ آرزو مرغی است در دام هوس افتاده است
1 مردمی، فهم، ادا، ترس خدا، رحم بجا نازم آن چشم سیاه تو که دارد همه را
2 عشقبازی و فقیری و جنون و غم یار دارم اینها همه را شکر خدا، نام خدا