محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی

بر در دل می‌زنند نوبت از محتشم کاشانی غزل 373

غزل 373 ام از 972 غزلیات

بر در دل می‌زنند نوبت سلطان عشق

1 بر در دل می‌زنند نوبت سلطان عشق ما و جنون می‌دهیم وعده به میدان عشق

2 رایت شاه جنون جلوه نما شد ز دور چاک به دامن رساند گرد بیابان عشق

3 آن که ز لعلت فکند شور به دریای حسن کشتی ما را نخست داد به طوفان عشق

4 بر سر جرم منند عفو و جزا در تلاش تا بچه فرمان دهد حاکم دیوان عشق

5 عشق ز فرمان حسن داد به دست توام وه چه شدی گر بدی حسن به فرمان عشق

6 زلف تو را آن که کرد سلسلهٔ پیوند حسن ساخت جنون مرا سلسلهٔ جنبان عشق

7 کرد چو حسنت برون سر به گریبان دهر عابد و زاهد زدند دست به دامان عشق

8 گرد وی از بس حذر مور ندارد گذر این دل ویران که هست ملک سلیمان عشق

9 ماه رخ آن صنم مه چه رایان حسن داغ دل محتشم شمسه ایوان عشق

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بر در دل می‌زنند نوبت سلطان عشق

شاعر شعر بر در دل می‌زنند نوبت سلطان عشق چه کسی است ؟

شاعر شعر بر در دل می‌زنند نوبت سلطان عشق محتشم کاشانی می باشد.

شعر بر در دل می‌زنند نوبت سلطان عشق در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر بر در دل می‌زنند نوبت سلطان عشق چیست ؟

قالب شعر بر در دل می‌زنند نوبت سلطان عشق غزل است

مضمون اصلی شعر بر در دل می‌زنند نوبت سلطان عشق چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر