1 از ابن یمین سؤال کردند آنها که ره نجات جویند
2 زین چار خلیفه کیست اول کاندر ره حق بصدق پویند
3 گفتم که مرا چکار با آن کاندر حق هرکسی چه گویند
4 من پیرو آنکسم باخلاص کایشان همه پیروان اویند
1 صبا بهر شکن از زلف او که تاب دهد شکست عنبر سارا و مشک ناب دهد
2 نگار من چو بعزم صبوح برخیزد زمانه چهره بمهر سپهر تاب دهد
1 فصل بهارست خیز ای صنم گلعذار کوکبه گل رسید باده گلگون بیار
2 حیف نباشد که چون سوی چمن بگذری نرگس رعنا بود مست و تو اندر خمار
1 یارب این خرم نسیم از عالم جان میرسد یا ز بستان ارم یا باغ رضوان میرسد
2 یا دم پیراهن یوسف شده همراه او از برای نور چشم پیر کنعان میرسد