1 از کثرت جیش خصم جستند سراغ گفتیم به بخت شه نه ژاژ است و نه لاغ
2 بسیاری کوکب است در موکب صبح انبوهی ظلمت است یا نور چراغ
1 صبح باز آمد و شب گشت نهان موکب روز بسر آراست جهان
2 باز از هر طرف اصحاب بهار غارت آورد بر افواج خزان
1 اگر اینست غم عشق فزون خواهد شد اگر اینست دل غمزده خون خواهد شد
2 میکند زلف تو گر سلسله داری زینسان عقلها بر سر سودای جنون خواهد شد