این حوریان مگر از حکیم نزاری قهستانی غزل 548

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

این حوریان مگر ز سماوات می‌رسند

1 این حوریان مگر ز سماوات می‌رسند یا خود ز خیل خانۀ جنّات می‌رسند

2 گویی مگر گریخته‌اند از بهشتِ عدن مستعجلان ز بهرِ ملاقات می‌رسند

3 یا از برای طوف به دنیا درآمدند یا از پیِ وفورِ مهمّات می‌رسند

4 نی‌نی قرینه‌ای دگرست این سئوال را مهمانِ ما ز محضِ کرامات می‌رسند

5 بسیار برده‌ایم به حاجت نیازِ خویش بر موجبِ قبولِ مناجات می‌رسند

6 ما خود به حقِّ خود برسیدیم و لا محال با حقِّ خود به وجهِ مکافات می‌رسند

7 هر قوم را که می‌گذرانند ازین مقام قومی دگر ز عالمِ طامات می‌رسند

8 آری چنین بود که بدایات دورها با سر برند چون به نهایات می‌رسند

9 اوّل ز لااله به ألّا الله آمدند از نفی بگذرند و به اثبات می‌رسند

10 ماییم و پیرِ خویش و خراباتِ عاشقان هم عارفان به سرِّ خرابات می‌‌رسند

11 آن‌ها که در بدایتِ فطرت بمرده‌اند مشکل به زندگی‌ِ قیامات می‌رسند

12 نی مشکلاتِ سرّ و علن می‌کنند حلّ نی در رموزِ بحثِ مقالات می‌رسند

13 در ذاتِ دوست محو شو آخر نزاریا هم ذاتِ کامل‌اند که در ذات می‌رسند

عکس نوشته
کامنت
comment