-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 این سرانی که بینی با رخ همچون قمرند صدف علم نبی را همه یکتا گهرند
2 گرچه گردیده گرفتار ز هر بیپدری اسد بیشه دین شیر خدا را پسرند
3 همه بنهاده اگر سر به سر حکم قضا هر یکی باد شه امر قضا و قدرند
4 خشک گشته لبشان گر ز تف بیآبی منبع کوثر و آب همه بحر و برند
5 رهنمایند بهر گمده در هر دو جهان گرچه بییار و معین بر سر هر رهگذرند
6 کودکانی که به رخ کرده روان سیل سرشک اصل ایمان شجر باغ نبی را ثمرند
7 همه را گرد یتیمی بنگر بر رخسار هر طرف روی نمایند به فکر پدرند
8 این زنانی که ندارند به سرها معجر محرم خاص نبی عصمت حقرا ثمرند
9 رفته تاراج ستم زینب و اسبا همه به سر عهد و وفا در بدر و خون جگرند
10 شامیان خنده نمایند به اولاد رسول ز دل فاطمه و گریه او بیخبرند
11 (صامتا) بهر چه یک مرد ز اسلام نگفت کاین اسیران حرم خسرو و جن و بشرند