1 این تکلفهای من در شعر من کلمینی یا حمیرای من است
1 دام دلهاست زلف دلبر ما خوانمش دام ظله ابدا
2 صید از آن دام زلف چو بجهد زآنکه دامی است پیچ پیچ و دوتا
1 مطلع انوار حسن است آن رخ چون آفتاب مطلعی گفتم بدین خوبی که می گوید جواب
2 باتو چون زلفت چه خوش باشد شب آوردن به روز کاشکی این دولت بیدار میدیدم به خواب
1 به کویت دل غلام خانه زادست چو سر بر در نهد مقبل نهادست
2 رقیب آزادگان را معتقد نیست که نادرویش اندک اعتقادست