آب از صامت بروجردی کتاب المراثی و المصائب 40

1 آب و نان جانند اما این کجا و آن کجا هر دو یکسانند اما این کجا و آن کجا

2 قلب امکان احمد ختمی مآب و بو برای اوب هر دو انسانند اما این کجا و آن کجا

3 نزد اهل صورت و معنی شه دین بایزید هر دو سلطانند اما این کجا و آن کجا

4 در ره جانان نثار جان و بذل سیم و زر هر دو آسانند اما این کجا و آن کجا

5 چشم کور و قلب نابینا برای آدمی هر دو نقصانند اما این کجا و آن کجا

6 دعوی دینداری و سردادن اندر راه دین هر دو برهانند اما این کجا و آن کجا

7 دوست با دشمن ز صبر و طاقت شاه شهید هر دو حیرانند اما این کجا و آن کجا

8 در زمین کربلا حر با حسین تشنه لب هر دو مهمانند اما این کجا و آن کجا

9 گر رسد بر دین زیبانی یا به دنیا زحمتی هر دو خسرانند اما این کجا و آن کجا

10 شاه دین در فکر آب و شمردون در فکر خون هر دهو عطشانند اما این کجا و آن کجا

11 آفتاب اندر فلک راس حسین اندر تنور هر دو تایانند اما این کجا و آن کجا

12 زینب دلخون و ابن سعد از بهر حسین هر دو گریانند اما این کجا و ین کجا

13 از برای ماتم فرزند زهرا عرش و فرش هر دو لرزانند اما این کجا و آن کجا

14 حلقه گیسوی اکبر قلب لیلای غریب هر دو پیچانند اما این کجا و آن کجا

15 ماه در گردون سر سالار دین اندر تنور هر دو رخشانند اما این کجا و آن کجا

16 قلب زینب با خیام عصمت آل رسول هر دو سوزانند اما این کجا و آن کجا

17 خنجر شمر و خدنگ آه زینب در کمین هر دو برانند اما این کجا و آن کجا

18 درد وداع شام و کوفه بهر سجاد از نظر هر دو پنهانند اما این کجا و و آن کجا

19 دعوی اسلام و قتل شاه دین بهریزید هر دو عصیانند اما این کجا و آن کجا

20 مهربانی با یتیمان یا به اطفال حسین هر دو احسانند اما این کجا و آن کجا

21 بی‌پدر، دنیا و شهر شام بهر عابدین هر دو زندانند اما این کجا و آن کجا

22 آب نوح و اشک چشم زینب خونین جگر هر دو طوفانند اما این کجا و آن کجا

23 کشتن و مردان به دوران (صامت) از داغ حسین هر دو درمانند اما این کجا و آن کجا