- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کاری نیاید از خرد ذوفنون ما ما را بس است مرشد کامل جنون ما
2 سر در کنار دامن محشر نهاده است خوش دل ازین مباش که خوابیده خون ما
3 پیرا نه سر ز سرکشی نفس فارغیم خصم از شکست ما شده آخر زبون ما
4 مانند داغ لالهٔ نشکفته در چمن گردیده دود آه گره در درون ما
5 دل را کمال حسن برآشفتگی فزود دور خط است فصل بهار جنون ما
6 جویا سزد اگر به فلاطون زنیم طعن استاد ماست موسوی ذوفنون ما