- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش تر از عشق پرستی به جهان کاری نیست جان ندارد که دلش از پی دل داری نیست
2 هم دم دیو به از مونس خود ، خود بودن آدمی نیست حقیقت که پری داری نیست
3 نشود عافیت و عشق مسلّم کس را هر دو با هم مطلب ، نیست به هم آری نیست
4 هر کجا نی شکری زهر گیاهی با اوست هیچ گل نیست که بر دامن او خاری نیست
5 مار اگر بر سر گنج است چه شاید کردن گنج بی مار بود نیک مرا باری نیست
6 یار شایسته ندارد کس وگر دارد نیز اغلب آن است که بی صحبت اغیاری نیست
7 من خودم آن روز نخواهم که شب آید بر من کان شب اندر نظرم تا به سحر یاری نیست
8 خون بخورده ست نزاری و نخورده ست بری شاخ عشق است که از عیش بر او باری نیست
9 عشق بگذار گر آسایش خود می طلبی زان که در عشق ز آسودگی آثاری نیست