-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بجز از بخل در این دور زمان چیزی نیست جز حسد پیشهٔ این آدمیان چیزی نیست
2 بی نهال قد وسیب ذقن و نرگس چشم سیر باغ و چمن وآب روان چیزی نیست
3 قامتت خم شد و از ناوک دم هیچ نماند گوشه ای گیر که بی تیر، کمان چیزی نیست
4 گر شود چشم دل از خواب گران وا دانی مال و جاه و حشم و گنج روان چیزی نیست
5 اعتمادی نبود بر کرم و لطف جهان تکیه بر سایهٔ این سرو روان چیزی نیست
6 چه کشی منت گردون که ورا در ترکش غیر تیر نفس سوختگان چیزی نیست
7 از رفیقان مطلب مرهم زخم دل ریش که در این طایفه جز لطف زبان چیزی نیست
8 بر همان چیز که داری تو سعیدا رغبت بیشتر از همه بنگر که همان چیزی نیست