سعیدا

سعیدا

سعیدا
سعیدا

بجز از بخل در این دور زمان چیزی از سعیدا غزل 169

غزل 169 ام از 764 غزلیات

بجز از بخل در این دور زمان چیزی نیست

1 بجز از بخل در این دور زمان چیزی نیست جز حسد پیشهٔ این آدمیان چیزی نیست

2 بی نهال قد وسیب ذقن و نرگس چشم سیر باغ و چمن وآب روان چیزی نیست

3 قامتت خم شد و از ناوک دم هیچ نماند گوشه ای گیر که بی تیر، کمان چیزی نیست

4 گر شود چشم دل از خواب گران وا دانی مال و جاه و حشم و گنج روان چیزی نیست

5 اعتمادی نبود بر کرم و لطف جهان تکیه بر سایهٔ این سرو روان چیزی نیست

6 چه کشی منت گردون که ورا در ترکش غیر تیر نفس سوختگان چیزی نیست

7 از رفیقان مطلب مرهم زخم دل ریش که در این طایفه جز لطف زبان چیزی نیست

8 بر همان چیز که داری تو سعیدا رغبت بیشتر از همه بنگر که همان چیزی نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بجز از بخل در این دور زمان چیزی نیست

شاعر شعر بجز از بخل در این دور زمان چیزی نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر بجز از بخل در این دور زمان چیزی نیست سعیدا می باشد.

شعر بجز از بخل در این دور زمان چیزی نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 12 سروده شده است.

قالب شعر بجز از بخل در این دور زمان چیزی نیست چیست ؟

قالب شعر بجز از بخل در این دور زمان چیزی نیست غزل است

مضمون اصلی شعر بجز از بخل در این دور زمان چیزی نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر