-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم دارم امید که مبذول بود ملتمسم
2 من که باشم که کنم همنفسی با چو تویی اینقدر بس که به یاد تو برآید نفسم
3 میروم گاه به پا گاه به سر در ره عشق دل ازین وسوسه فارغ که رسم یا نرسم
4 ماندم از قافله کعبه روان باز ولی وقت خوش میکند از دور صدای جرسم
5 جز مرا دولت رهبوسی این قافله نیست هیچ غم نیست گر از کعبه روان بازپسم
6 به طفیل سگ کویت شدهام کس ورنی از کسی دورم از آنجاست که من هیچ کسم
7 چند پرسی که درین باغچه جامی تو کهای تو گل و سروی و در پای تو من خار و خسم