جامی

جامی

جامی
جامی

نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم از جامی غزل 320

غزل 320 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم

🌙 حالت شب
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم دارم امید که مبذول بود ملتمسم

2 من که باشم که کنم هم‌نفسی با چو تویی اینقدر بس که به یاد تو برآید نفسم

3 می‌روم گاه به پا گاه به سر در ره عشق دل ازین وسوسه فارغ که رسم یا نرسم

4 ماندم از قافله کعبه روان باز ولی وقت خوش می‌کند از دور صدای جرسم

5 جز مرا دولت ره‌بوسی این قافله نیست هیچ غم نیست گر از کعبه روان بازپسم

6 به طفیل سگ کویت شده‌ام کس ورنی از کسی دورم از آنجاست که من هیچ کسم

7 چند پرسی که درین باغچه جامی تو که‌ای تو گل و سروی و در پای تو من خار و خسم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم

شاعر شعر نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم چه کسی است ؟

شاعر شعر نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم جامی می باشد.

شعر نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم چیست ؟

قالب شعر نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم غزل است

مضمون اصلی شعر نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.