- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یک نفس نیست که خون در دل شیدا نکنی آتش آه مرا بادیه پیما نکنی
2 می توانی به نگه پاسخ صد مسأله داد که حوالت به لب لعل شکرخا نکنی
3 تا ز دل زمزمهٔ یاصنمی می آید گوش بر نغمهٔ ناقوس کلیسا نکنی
4 جان فدای تو، نه از تنگی دل می نالم غم این می کشدم زار که مأوا نکنی
5 می کند در سر کویت عجب آشوبی دل سر تمکین تو گردم که تماشا نکنی
6 عاقل انگشت چرا در دهن مار کند؟ دست در حلقهٔ آن زلف چلیپا نکنی
7 گفته ای دست نگارین کنی از خون حزین همه امّید دل این است، مبادا نکنی