جامی

جامی

جامی
جامی

هیچ کس نیست که حیران شده روی تو نیست از جامی غزل 113

غزل 113 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

هیچ کس نیست که حیران شده روی تو نیست

1 هیچ کس نیست که حیران شده روی تو نیست روی در سجده محراب دو ابروی تو نیست

2 هرکه بر طرف بناگوش تو آن طره بدید گفت نقد دو جهان قیمت یک موی تو نیست

3 تو به هرجا که چنین جلوه کنان می گذری نظری نیست که از هر طرفی سوی تو نیست

4 زانچه در وصف قد سدره و طوبی گویند نکته ای نیست که در قامت دلجوی تو نیست

5 گو مده دامن گل را به کفم باد صبا چه کنم پیرهنی را که در او بوی تو نیست

6 گر چه صد مانعم از دولت دیدار توهست هیچ مانع بتر از نازکی خوی تو نیست

7 گشته هر موی زبانی به دعا جامی را بر تنش نیست زبانی که دعاگوی تو نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هیچ کس نیست که حیران شده روی تو نیست

شاعر شعر هیچ کس نیست که حیران شده روی تو نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر هیچ کس نیست که حیران شده روی تو نیست جامی می باشد.

شعر هیچ کس نیست که حیران شده روی تو نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر هیچ کس نیست که حیران شده روی تو نیست چیست ؟

قالب شعر هیچ کس نیست که حیران شده روی تو نیست غزل است

مضمون اصلی شعر هیچ کس نیست که حیران شده روی تو نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.