جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

مرا به غیر هوای تو، از جهان ملک خاتون غزل 287

غزل 287 ام از 1809 غزلیات

مرا به غیر هوای تو، هیچ در سر نیست

1 مرا به غیر هوای تو، هیچ در سر نیست بجز وصال رخ تو خیال دیگر نیست

2 به نکهت شب زلفت دماغ ما تر کن که همچو بوی دو زلف تو هیچ عنبر نیست

3 شبی دراز و چو زلف سیاه و بی سر و پای مرا بتر که در این شب نگار در بر نیست

4 به بوستان وصالت شدم که گل چینم به غیر خار فراق تو هیچ در بر نیست

5 به روی همچو زرم سکه ای به سیم زدی زآب دیده همانا که بهتر از زر نیست

6 به مکتب غم عشقم نشانده ای و مرا به غیر آیت مهر رخ تو از بر نیست

7 به خواب شمع جمال تو دیده ام باری به مه ندیده ام آن روشنی و در خور نیست

8 به دولت شب وصلت جهان شبی بنواز مرا فراق تو ای دوست بیش در خور نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر مرا به غیر هوای تو، هیچ در سر نیست

شاعر شعر مرا به غیر هوای تو، هیچ در سر نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر مرا به غیر هوای تو، هیچ در سر نیست جهان ملک خاتون می باشد.

شعر مرا به غیر هوای تو، هیچ در سر نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر مرا به غیر هوای تو، هیچ در سر نیست چیست ؟

قالب شعر مرا به غیر هوای تو، هیچ در سر نیست غزل است

مضمون اصلی شعر مرا به غیر هوای تو، هیچ در سر نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین است.
بنر